پای نویسندگان 20 سال دیر به بوسنی رسید / اگر آقای خامنهای نبود، بوسنی نابود میشد / بوسنی، سند تبرئه مسلمانان از خشونتطلبی است
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۴۱۵۲۹
قزلی گفت: به جای آن که جنگها را از منابع بیگانه روایت کنیم، نویسندگان را به سوریه، عراق و یمن ببریم تا آنها راوی مقاومت مردم این کشورها باشند. نویسندگان ما بیست سال دیر به بوسنی رفتند؛ اما...
به گزارش خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست 17 دقیقه حرف حساب، با حضور نویسندگان ایرانی در راهپیمایی «مارشمیرا» برگزار شد و طی آن مهدی قزلی، مدیرعامل این بنیاد و یکی از نویسندگان حاضر در راهپیمایی اخیر «مارشمیرا»، قصه بوسنی را قصه فراموشیها خطاب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پای نویسندگان 20 سال دیر به بوسنی رسید؛ به سوریه و یمن دیر نرویم
وی حضور نویسندگان ایرانی در آیین بزرگداشت یاد و خاطره قربانیان نسلکشی سربرنیتسا در جریان جنگ بالکان را همانند ضربه دانست که سرانجام، شیشه فراموشی را فرو خواهد ریخت.
قزلی گفت: شرکت در راهپیمایی جاده مرگ مارشمیرا که در این سالها از آن با نام جاده صلح یاد میکنند، فرصت خوبی است تا یک ایرانی در اتمسفر آن جنایت بزرگ زیست کند و تأملی راجع به آن ماجرا داشته باشد.
وی ادامه داد: در زمان حضور در این راهپیمایی بود که دانستم چرا مقام معظم رهبری از بوسنی به عنوان دروازه ورود اسلام به اروپا یاد کردند و اینکه چرا ایران در جنگ بالکان حضور مؤثر داشت. در بوسنی هرکس که نسبتی با جنگ دارد، خود را مدیون ایران میداند.
نویسنده کتاب «پنجرههای تشنه» در ادامه با بیان اینکه بازدید از بوسنی، بازدید یک تجربه کاملاً موفق جمهوری اسلامی ایران است، گفت: در کشور با بحران ناکارآمدی مواجهیم. این ناکارآمدی در اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم، بیشتر محسوس است؛ اما ما تجربههای موفق کارآمدی را داریم؛ مانند حضور بینالمللی و به ویژه حضور در جنگ بوسنی که یک حضور کارآمد محسوب میشود.
وی تأکید کرد: ما با تقدیم سه شهید در بوسنی و صرف هزینه برای این کشور در مقابل هزینههایی که اروپا و آمریکا برای کرواتها و صربها صرف میکردند، به هر آنچه میخواستیم، رسیدیم. در آن برهه، مسئولان سیاست خارجی، مسئولان نظامی و سپاه، همکاری بسیار خوبی باهم داشتند و این کارآمدی را به اثبات رساندند.
قزلی در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر استفاده از ظرفیت راهپیمایی مارشمیرا گفت: حضور 10 نفره نویسندگان ایرانی در این راهپیمایی بیش از حضور کشوری مثل ترکیه که تنها یکی از گروههای شرکتکننده از این کشور یکصد نفر عضو داشت، به چشم بوسنیاییها آمد. امیدوارم بتوانیم این حضور را با کمیت دقیق و کیفیت مناسب، ادامه دهیم.
وی همچنین با انتقاد از طرح موضوعات احساسی تبدیل راهپیمایی سربرنیتسا به اربعین ثانی و یا راهاندازی گروههای جهادی در بوسنی از سوی برخی در داخل کشور گفت: بدون شناخت، حضور در بوسنی و انجام برنامههای بدون فکر، محکوم به شکست است. راهپیمایی بوسنی جایی است که اهالی فکر و دغدغه باید در آن حضور داشته باشند تا ضمن گفتوگو با گروههای دیگر بتوانند جریانها را بشناسند.
قزلی در بخش دیگری از سخنانش با هشدار نسبت به آنچه او آمریکاییزه شدن راهپیمایی مارشمیرا خواند، گفت: تلاشهایی در بوسنی به دنبال آن است که موضوع نسلکشی سربرنیتسا به فراموشی سپرده شود. این تلاشها با هدایت آمریکا در حال انجام است و این نقشه، تنها توسط کسانی که دغدغه بوسنی را دارند، خنثی خواهد شد.
قزلی خطاب به مسئولان کشور گفت: به گفته مرتضی سرهنگی، نویسنده حوزه دفاع مقدس، تاریخ جنگ را کسانی تعیین میکنند که در نهایت آن را روایت کرده باشند. از همین رو به جای آن که از منابع بیگانه جنگهای منطقه را روایت کنیم، اجازه دهند که نویسندگان را به سوریه، عراق و یمن ببریم تا آنها راوی مقاومت مردم این کشورها باشند.
قزلی خاطرنشان کرد: نویسندگان کشورمان، بیست سال دیر به بوسنی رفتند. امیدوارم پای آنها با کمترین فاصله از جنگ به سوریه و یمن برسد و دیر به این مناطق جنگی نرویم
مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی با اشاره به اینکه برای هر نفر در اعزام به راهپیمایی مارشمیرا حدود 5 میلیون تومان هزینه شد که از این میان، 3 میلیون تومان توسط نویسندگان و شاعران شرکتکننده در راهپیمایی پرداخت شد، گفت: این سفر هرچند به قلب اروپا انجام شد؛ اما سفر گرانی نبود. البته با همین مقدار کم هم درسهایی آموختیم که میتوانیم به دیگران منتقل کنیم.
وی در پایان گفت: یکی از این درسها عبرتآموز است؛ در جریان نسلکشی سربرنیتسا، تقریباً تمام کسانی که اسلحه خود را تحویل سازمان ملل دادند و به این سازمان اعتماد کردند و در محلی که آنها مشخص کرده بودند، پناه گرفتند یا آنها که از راه جنگل گریختند، قربانیان این نسلکشی شدند؛ اما بیشتر کسانی که تسلیم نشدند و به مقاومت ادامه دادند، توانستند خود را به شهر توزلا برسانند و جان خود را حفظ کنند.
نواب: اگر آقای خامنهای نبود، بوسنی نابود میشد
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: به یاد دارم که مقام معظم رهبری فرمودند: از زمین و هوا مظلومین بوسنی را هدف قرار دادهاند و هیچ کس نیست به ندای مظلومیت آنها لبیک بگوید. بعد از آن، جمعی لبیک گفتند و در بوسنی حاضر شدند که اگر هشدار آقای خامنهای نبود، بوسنی نابود میشد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب و پژوهشگر حوزه بالکان، در سخنرانی خود در نشست 17 دقیقه حرف حساب که با حضور نویسندگان ایرانی حاضر در راهپیمایی «مارشمیرا» برگزار شد، گفت: بوسنی از جنگ جهانی اول زخم دارد؛ همان زمان که ولیعهد اتریش بر روی پل مقابل کتابخانه خسرو غازیبیگ ترور و به بهانه آن، جنگ جهانی آغاز شد. در حقیقت، بوسنی 3 بار در قرن بیستم و در جریان جنگهای جهانی اول و دوم و جنگ بالکان، ویران شد و زخم خورد.
نواب ادامه داد: در آخرین این زخمها و در جنگ بالکان، صربها با جنایاتی که علیه مسلمانان بوسنیایی انجام دادند، حتی روی القاعده و داعش را سفید کردند. جنایاتی مانند پاره کردن شکم زنی آبستن برای آنکه جنسیت جنین او را حدس بزنند و یا حک کردن حرف S با 300 بار گذاشتن آتش سیگار بر پشت یک پیرزن ناتوان. اینها بخشی از جنایات صربها بود. در جنگ جهانی دوم هم کرواتهای متعصب از گوشت مسلمانان کالباس درست میکردند و به سربازان خود میدادند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه حتی بعد از گذشت 20 سال از واقعه کشتار سربرنیتسا هنرمندان با شرکت در راهپیمایی مارشمیرا به این موضوع ورود کردهاند، گفت: برای هنر، ورود در هر زمانی دیر نیست. هنر با ورود خود و با استفاده از شعر و داستان و فیلم، میتواند این وقایع را به نسلهای بعدی انتقال دهد.
این فعال فرهنگی ادامه داد: همچنین بدانید که هر واقعهای اگر به هنر گره نخورد، به ابدیت هم پیوند نخواهد خورد. بنابراین شما با آثارتان میتوانید موضوع نسلکشی سربرنیتسا را در تاریخ و حافظه تاریخی به ابدیت پیوند دهید. حتی سال بعد با کاروان بزرگتری در این راهپیمایی شرکت کنید و این فاجعه انسانی و غم بشری و جنایت به انسانیت و تاریخ را به تصویر بکشید و یاد شهدای مظلوم سربرنیتسا را زنده نگه دارید.
نواب در بخش دیگری از سخنانش با تمجید از ایستادگی مردم بوسنی در مقابل هجمههای غرب و شرق و پایداری بر دین اسلام گفت: مردم بوسنی با میزان آشنایی اندک خود از اسلام، مقابل امواج تخریبگر شرق و غرب عالم مقاومت کردند که کار بسیار بزرگی است. بر این اساس اعتقاد دارم که آینده روشنی مقابل بوسنی قرار گرفته و این کشور، علیرغم ناخشنودی اروپاییها که دوست ندارند کشوری با نژاد اروپایی و چشم آبی مسلمان باشد، پیرو اسلام باقی خواهند ماند.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در بخش دیگری از سخنانش با گفتن اینکه جفا میشود اگر یادی نکنم از رهبر انقلاب که در خصوص موضوع بوسنی ایستادگی کردند، اظهار داشت: بعدازظهری را به یاد دارم که مقام معظم رهبری، عصا را به زمین زدند و فرمودند: نامردها از زمین و هوا مظلومین را هدف قرار دادهاند و هیچ کس نیست به ندای مظلومیت آنها لبیک بگوید. بعد از آن، جمعی لبیک گفتند و در بوسنی حاضر شدند.
نواب همچنین خطاب به اهالی فکر و قلم و اندیشه گفت: نقش شما به عنوان هنرمند در ماندگاری ارزشهای انسانی ارزشمند است. هنر، معنویت و اخلاق و عرفان و انسانیت را ماندگار میکند و ما را از اسلام تکبعدی فقاهتی نجات میدهد.
این فعال حوزه بالکان در پایان با ابراز خرسندی از حضور در جمع نویسندگان و هنرمندان اعزامی به بوسنی و هرزگوین، از بنیاد شعر و ادبیات داستانی به خاطر عملی کردن این سفر قدردانی کرد.
مریم برادران، نویسنده و یکی از حاضران در راهپیمایی مارش میرا
حامد عسکری: مقاومت هنوز در بوسنی جریان دارد
برگزیده هفتمین دوره جشنواره شعر فجر گفت: با همه اتفاقات تلخی که در بوسنی رخ داده است، هنوز هم مقاومت در این کشور وجود دارد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، حامد عسکری، شاعر و ترانهسرای کشورمان در نشست ادبی 17 دقیقه حرف حساب با عنوان «روایت سربرنیتسا» که با حضور نویسندگان ایرانی در محل این بنیاد برگزار شد، با بیان اینکه سفر به بوسنی برای شرکت در راهپیمایی بزرگداشت قربانیان سربرنیتسا ذهنیت من درباره این کشور را عوض کرد، گفت: اولین بار دانشآموز دبستان بودم که با بوسنی آشنا شدم؛ زمانی که برای جمعآوری کمک به جنگزدگان بوسنی صندوقی به مدرسه آوردند.
وی ادامه داد: تنها دقایقی بعد از آن که فراخوان سفر به بوسنی منتشر شد، با آقای قزلی تماس گرفتم و درخواست سفر دادم. چند وقت بعد که سفر انجام شد و به محض رسیدن به سارایوو، تازه فهمیدم که چه اتفاقی افتاده است.
عسکری همچنین با گفتن اینکه اهل شهر زلزهزده بم است، گفت: من تجربه دیدن مرگ، گور دستهجمعی و دفن دستهجمعی را دارم. هنوز هم جنازه پدربزرگ من در بم مفقود است و نمیدانیم کجا دفن شده است. با این حال وقتی وارد سوله انبار کارخانه باطریسازی در پوتوچاری شدیم و با یادآوری آن همه کشتار، زانوهایم خم شد و دیگر تحمل ایستادن نداشتم. با همه این اتفاقات، هنوز هم مقاومت در بوسنی وجود دارد.
وی ادامه داد: معتقدم ابرمفهومهای بیشتری برای گره زدن محکمتر ارتباط ما با بوسنی است. در کاروانسرای 300 ساله بوسنی، رباعیات خیام به چشم میخورد. در بوسنی شرحی بر حافظ نوشته شده و اشتراکات واژگانی بسیار داریم که همه اینها نشان از خواهر ـ برادری فرهنگی بسیار عمیق ما دارد.
شاعر جوان کشورمان در بخش دیگری از سخنانش گفت: سفر به بوسنی سبب آگاهی من نسبت به وقایع این کشور شده و وادارم میکند که مطالعاتم درباره واقعه جنگ بالکان را افزایش دهم. خودم را مدیون خواهران و برادران بوسنیایی میدانم و تلاش میکنم صدای مظلومیت این عزیزان را با هنر گره بزنم و منتشر کنم.
عسکری سپس با بیان اینکه خون مظلوم هیچگاه خشک نمیشود و همیشه میجوشد، قطعه ادبی خود برای فاطیما، نوزادی که تنها چند ساعت بعد از تولد به دست جنایتکاران جنگی صرب در سربرنیتسا به شهادت رسید، را قرائت کرد.
این شعر اینگونه آغاز میشود:
میتوانست الان زنده باشد
با گیسوانی بلند و طلایی و شاید بلوطیرنگ
که عصرها برای همسرش قهوه بوسنیایی دم کند
و در هیاهوی گنجشکها و بوی میخکهای ناب تراس خانهاش
درباره مدرسه دخترش با همسرش حرف بزند ...
این گزارش میافزاید: در بخش دیگری از این نشست، مریم برادران، نویسنده کتاب «ر» (زندگینامه شهید رسول حیدری، از شهدای ایرانی جنگ بوسنی) و برنده جایزه ادبی جلال آلاحمد نیز با نمایش 11 تصویر از راهپیمایی مارشمیرا، 11 روایت مستند و داستانگونه خود در ارتباط با این تصاویر را خواند.
مرتضی قاضی، نویسنده و یکی از حاضران در راهپیمایی مارش میرا
رضوانی: بوسنی، سند تبرئه مسلمانان از خشونتطلبی است
یکی از نویسندگان مسافر بوسنی در نشست «روایت سربرنیتسا» گفت: مسأله بوسنی، روش مواجهه با غربیها برای تبرئه مسلمانان از اتهام خشونتطلبی است.
به گزارش روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، محسن رضوانی، شاعر و نویسنده جوان کشورمان در نشست ادبی «17 دقیقه حرف حساب» که با حضور نویسندگان ایرانی در راهپیمایی «مارشمیرا» در محل این بنیاد برگزار شد، گفت: در 16 آذر سال 1332 سه دانشجوی ایرانی را مقابل پای معاون رئیس جمهور آمریکا به شهادت رساندند که دکتر شریعتی سالها بعد، از آنها با تعبیر سه آذر اهورایی یاد کرد. خون این سه دانشجو خیلی برکت داشت و سند جنایت آمریکا شد. سه آذر اهورایی هم که در بوسنی تقدیم اسلام کردیم، خونهایی بسیار بابرکت داشتند.
وی افزود: مسأله بوسنی هم سند خیلی روشنی است بر چند موضوع دیگر. اول اینکه مردم جهان، مسلمانان را متهم به خشونت نکنند؛ حافظه تاریخی خود را تقویت کنند و بدانند که استفاده از بمبهای اتمی، راهاندازی جنگهای جهانی اول و دوم، نسلکشی و بردهداری، کشتار سرخپوستان و ... بدون حضور مسلمانان انجام شده است. پس مسأله بوسنی یک روش برای مواجهه با غربیها برای تبرئه مسلمانان از خشونت است.
رضوانی ادامه داد: همیشه جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان را به طایفهگری در راستای تحقق اهداف مذهبی خود متهم میکردند. حمایت ایران از بوسنی در جنگ بالکان با توجه به اینکه مسلمانان این کشور، سنی مذهب هستند، خلاف این ادعای پوچ را ثابت میکند. جاننثاری و فداکاری جوانان ایران در بوسنی نشان میدهد که آرمان جمهوری اسلامی دفاع از همه مسلمانان و تمام مستضعفان جهان است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با خطاب قرار دادن جوانان بوسنی گفت: شما جوانان بوسنیایی باید فرق بین دوست و دشمن را تشخیص دهید.
رضوانی همچنین اظهار کرد: در این سفر، مساجد بسیاری را دیدم که توسط صربها تخریب شده بودند؛ اما حتی یک کلیسا را ندیدم که مسلمانان به آن کوچکترین آسیبی رسانده باشند.
این شاعر و نویسنده در پایان سخنانش اظهار داشت: اولین مرحله یک سالک، سفر و زیارت است. از طرفی نویسنده و شاعر و هنرمند، سالک هستند و باید اقدام به سفر کنند. خیلی از آثار فاخر ادبیات از رهگذر سفر خلق شده و رهاورد سفر بوده است.
مجید قیصری، رماننویس و برنده جایزه ادبی جلال آلاحمد، دیگر راوی 17 دقیقه حرف حساب بود که به جای سخنرانی، یک روایت داستانی از خودش با نام «درینا، رود نیست» را خواند که حاصل مشاهداتش در راهپیمایی مارشمیرا برای بزرگداشت قربانیان نسلکشی سربرنیتسا بود.
بر اساس این گزارش، نشست 17 دقیقه حرف حساب بنیاد شعر و ادبیات داستانی، پیش از ظهر دیروز یکشنبه اول مرداد با حضور نویسندگان و شاعران شرکتکننده در راهپیمایی «مارشمیرا»، جمعی از اهالی قلم و اندیشه در تالار جلال آلاحمد این بنیاد برگزار شد.
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۴۱۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش نوری قزلجه به احتمال بازگشت طرح صیانت به صحن مجلس /کسی با تمامیت خواهی و زیادهطلبی نمیتواند در این دوره رییس مجلس شود
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، غلامرضا نوری قزلجه رئیس فراکسیون مستقلین ولایی مجلس، در گفتگویی با جماران به تحلیل و ارزیابی انتخابات پشت سر گذاشته شده مجلس پرداخته است.
در ادامه بخشی از این گفتگو را میخوانید؛
با توجه به انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم؛ آمار آرای باطله با درصد بالا ما را بسیار شگفتزده کرد، ابتدا تحلیل شما در اینباره چیست و چرا در این موضوع مسئولان ما به آن ۶۰ درصدی که به پای صندوق رأی نرفتند، نمیپردازند؟
انتخابات ۱۱ اسفند در تاریخ انتخاباتهای مجلس با کمترین مشارکت و چیزی نزدیک به ۴۱ درصد برگزار شد و همانطور که اشاره کردید آراء باطله هم زیاد بود. میتوانیم بگوییم کسانی که رأی دادند یک سوم جمعیت واجدین کشور بودند و دو سوم واجدین شرایط هیچ نامزدی را انتخاب نکردند. البته قابل پیش بینی بود و یکی از دلایل آن شرایط نامساعد اقتصادی و معیشتی مردم بود که بسیاری از مردم گلهمند بودند و هستند. مورد دیگر، تنوع سیاسی نامزدها بود که در همه حوزهها از تنوع سیاسی برخوردار نبودند. کما اینکه میبینیم در حوزههایی که یک مقدار تنوع سیاسی بوده و طیفهای متعددی حضور داشتند مشارکت بالا بود، ولی در حوزههایی که این تنوع سیاسی نبود مشارکت پایین بود. یک دلیل عمده آن هم همین بود که باعث پایین آمدن مشارکت شد و این عدد مشارکت را برای این انتخابات رقم زد.
حدود ۴۰ درصدی که مشارکت کردند به هر حال به نظام کمک کردند ولی این نیست که حرفی ندارند یا بگویند همهچیز عالی و درست است، اما اینها هم حرفی برای گفتن و نظرات و مطالباتی دارند و حتما باید به آن توجه شود و آن ۶۰ درصدی که شرکت نکردند نیز مطالباتی دارند که باید به آن هم توجه شود و من معتقد هستم؛ نمایندگانی که احساس مسئولیت دارند طبق قانون اساسی و آن تکلیفی که دارند و حتی کسانی که رأی ندادند را نیز باید نمایندگی کنند و نماینده تمام ملت بودن وظیفهی سنگینی است و من معتقد هستم که انتظارات از این مجلس بسیار است. به نظر میآید که شرایط زمانی اینطور ایجاد میکند که تصمیمات، آرا و طرحها و نظرات این مجلس برای جامعه مهم باشد و قطعا مورد توجه خواهد بود.
در چند روز اخیر بحثی بین مجلس و دولت شده است، دولت نسبت به نقدها بسیار معترض است. شما هم جز آن نمایندگانی بودید که نسبت به مشکلات منتقد بودید، این درگیری بین مجلس و دولت را چطور تلقی میکنید و آیا شما در دور جدید مجلس باز هم به راه خود ادامه خواهید داد؟
ما نماینده مردم هستیم و این کمترین وظیفه یک نماینده است که صدای مردم و صدای موکلین خود باشد، این کمترین وظیفه ما است که آن را نیز باید انجام دهیم و من معتقد هستم که مجلس یازدهم در نظارت بر دولت چندان موفق نبود، زیرا همان اول قافیه را با آن امضای نامه ۲۳۰ نفره برای آمدن رییسی باخت و خیلی جای نظارتی برای خود نگذاشت و عملا هم نتوانست آن اعمال نظارت لازم را به طور جدی و عملی بر دولت داشته باشد و دولت هم در یک آسودگی خاطر در این فامیلی سیاسی با مجلس جلو رفت و طبیعی است در سیستم حکومتی مثل نظام سیاسی کشور ما در معامله و هماهنگی خارج از ضابطه مجلس و دولت آن کسی که ضرر میبیند مردم هستند.
چند روز دیگر انتخابات دور دوم را در پیش داریم و انتظار چندانی نیز برای مشارکت مردم وجود ندارد، برخی هم معتقد هستند که لیست تهران کاملا مشخص است. نظر شما در این باره چیست؟
چون مرحله دوم است و تعداد نامزدها محدود است به نوعی فرمایش شما صادق است ولی من میخواهم از یک منظر دیگر نگاه کنم که حتی در بین دو شخص خیلی نزدیک به هم باز میشود تفاوتها را احساس کرد. باید از تجربه مرحله اول و آن بخش های دارای مشارکت بالا تجربه کسب کنیم، چرا که شاهد بودیم در زمانی که مشارکت مردم بالا بوده، معمولا افرادی انتخاب شده اند که به مردم نزدیک هستند.
لذا از اینجا نتیجه میگیریم که درحوزههای باقیمانده هم اگر مردم پای صندوقهای رأی بیایند، احتمال اینکه نیروها و نمایندگان بهتری بتوانند به مجلس راه پیدا کنند وجود دارد. نظر من این است که باید در بین همین افراد محدودی که برای مرحله دوم باقی ماندهاند، ببینیم کدام یک به دنبال نمایندگی واقعی مردم هستند، یعنی این میتواند خیلی مفید و کارسازباشد.
امروز در اظهارات خود آنها نیز به راحتی میتوان فهمید که کدامیک درک و فهم درستی از مشکلات جامعه ومعضلات کشور و دغدغه مردم را دارند. معتقد هستم که خارج از آن دستهبندیهای سیاسی باید ببینیم چه کسی دغدغهی ایران و مشکلات مردم و قصد نمایندگی مردم را دارد، به نظر من با این معیار میشود باز انتخاباتی را انجام داد، انتخابهایی را داشت که میتواند به تقویت مجلس کمک میکند و عرض کردم اینها در اظهارات یا در حمایتها به راحتی مشخص است. افرادی که متکی به حمایت نهادهای مختلف و کانونهای قدرت هستند، قدرت چه در بحث مالی چه در بحث سیاسی یا قدرت سخت، آنهایی که خیلی به این نهادهای رسمی و غیررسمی کانونهای قدرت متکی هستند، مطمئنا نمیتوانند نمایندگی مردم و ملت را در مجلس داشته باشند و مدیون همان کانونها هستند و مسائل و مشکلات اقتصادی و سیاسی آنان را هم پیگیری خواهند کرد.
ولی آنانی که دغدغه مردم را دارند و میخواهند نماینده مردم باشند و حرف آنان را بزنند، میتوان از بین آنها انتخابهایی را انجام داد که برای مجلس کمک حال شود. نماینده مردم باید حرف مردم را بزند در یک ساختار درست وظیفهی هر کسی تعیین شده است و وظیفه نماینده مجلس و مردم نیز این است که مسائل، مشکلات، دغدغهها و حرفهای مردم را در مجلس بزند و آنها را پیگیری کند، در مجلسی که محل تجلی اراده ملت است باید دنبال حل و فصل مشکلات مردم و به کرسی نشاندن خواستههای مردم بود و اینها باید سرلوحه کار نماینده باشد.
مجلس دوازدهم را چطور میبینید؟
من خیلی به مجلس دوازدهم بدبین نیستم، علیرغم این مشارکت و حضور یک سری چهرههای رادیکال تا حدودی خوشبین هستم، به یک شرط و آن هم رعایت اخلاق حرفهای است. و این تنوع نسبی سیاسی که ایجاد شده و درغالب فراکسیونهای مختلف میخواهد شکل بگیرد، اگر اخلاق حرفهای نمایندگی رعایت شود و هر کدام از طرف یکدیگر به رسمیت شناخته شود، که وهله اول نیز همین است، به نظر من میتواند در خیلی از حوزهها موفق شود.
مجلس محل تضارب آرا و گفتوگوهای عالمانه و حکیمانه است، اگر این اتفاق بیفتد همین اختلافنظرها و اختلاف سلیقهها میتواند به پختهتر شدن طرحها و لوایح و تصمیماتی که از این مجلس بیرون میآید کمک کند. ولی اگر به سمت بداخلاقیها و حواشی کشیده شود میتواند به پرحاشیهترین مجلس بعد از انقلاب هم تبدیل شود.
آیا ما میتوانیم در دور بعدی مجلسی متشکل از مستقلین، اصولگرایان معتدل و تعداد اندکی از اصلاحطلبان رادر کنار هم ببینیم و یک فراکسیون تشکیل دهند؟
مستقلین، اصولگرایان معتدل و اصلاحطلب؟ بله، چنین بنایی داریم. انشاالله امیدوار هستیم که این اتفاق مهم بیافتد و اقدامات اولیه آن هم صورت گرفته است. این اراده وجود دارد و جلساتی هم در این حوزه داشتهایم وخیلی هم امیدوارکننده است.
درمورد ریاست مجلس پیشبینی شما چیست؟ آیا ما میتوانیم دوباره محمد باقر قالیباف را بر مسند ریاست مجلس ببینیم؟
به نظر من کمی برای قضاوت کردن و پیشبینی زود است، چون یک عده بهطور جدی کار میکنند که رقابت بین چند نفر و غیررقابتی باشد. هر اتفاقی که در روزهای آتی خواهد افتاد، بر روی اینکه چه کسی رییس مجلس شود تأثیرگذار است. ولی قطعا کسی میتواند ریاست مجلس را برعهده بگیرد که مثل مجلس یازدهم اکثریت و هماهنگ نیست، یک اختلاف نظرها و اختلاف سلیقههایی در طیفهای سیاسی همراه هم وجود دارد که ایجاب میکند تا یک مدل جدیدی برای مدیریت مجلس ایجاد شود.
به نظر من کسی موفق خواهد شد که بتواند یک جلب مشارکتی از این تنوعهای فراکسیونی و جریانهای فکری در مجلس نسبت به عدد و سهم آنها درست کند و یک هیات رییسه نماینگر این جمع را منصفانه و عادلانه بچیند، هر کسی این هنر را داشته باشد به نظر من میتواند ریاست مجلس را برعهده بگیرد ولی کسی با تمامیت خواهی و زیادهطلبی نمیتواند در این دوره رییس مجلس شود.
برخلاف آن ترکیبی که در مجلس یازدهم با آن رو به رو شدیم، آیا مجلس دوازدهم میتوانیم متفاوت ببینیم؟
بله، همهچیز ممکن است. با توجه به این عدد فراکسیونهای مختلف مجلس همه اینها محتمل و امکانپذیر است
شورای نگهبان درمورد لایحه حجاب و عفاف گفت که ما هنوز سر حرف خود هستیم و ایرادات به جا است، در این صورت این لایحه به مجلس آینده میآید و چرا این لایحه پرسروصدا چرا به نتیجه نمیرسد؟
چون مبانی آن درست نبود. اگر به خاطر داشته باشید چند ماه قبل که در مجلس مطرح شد و من مخالفتم را با اصل ۸۵ شدنی آن اعلام می کردم، به محتوای آن هم اشاره کردم و یک سری ایراد و اشکالات اساسی در مبانی آن لایحه وجود دارد.البته آدم نمیتواند بگوید «لایحه»! چون ۹ ماده ی آن ۷۰ ماده شده است، یعنی اضافه و در حقیقت تبدیل به «طرح» شده است! اما از طرفی هم نمیتوانیم بگوییم طرح، چون اگر دولت یا قوه قضاییه این لایحه را قبول ندارند میتوانستند آن را پس بگیرند؛ یعنی یک چیزی آن وسط مانده که نه لایحه است و نه طرح! نه آنقدر دولت و قوه قضاییه دنبال آن هستند که آن را به عنوان یک لایحه حمایت کرده و جلو ببرند و نه آنطور مخالف هستند که بگویند ما ۹ تا ماده نوشته بودیم، چرا آن را ۷۰ ماده کردید و ما این را قبول نداریم، پس میگیریم و دوباره خودمان چیز دیگری را تقدیم میکنیم.
این لایحه از نظر مبانی ایراد و اشکالاتی زیادی دارد؛ چه از نظر شرعی و چه از نظر حقوقی. به طور بلاوجه هزینه خیلی زیادی را به بخش دولتی و مقدار قابل توجهی هم به بخش خصوصی تحمیل میکند. فلذا همانطور که قانون شدن این لایحه امروز دچار مشکل شده، بعد از چند ماه این همه رفت و برگشت، نمیتواند به قانون تبدیل شود. طبیعتا اجرای آن در جامعه از این هم خیلی سختتراست و قابلیت اجرایی ندارد و از آن مواردی است که هم میتواند قانونگذاری را لوث کند و هم میتواند ارزشها را در جامعه لوث کند و امیدوار هستیم که برای آن یک تدبیر اساسی بیندیشند. م
به این رفت و برگشتها امیدوار هستم، هنوز امیدوار هستیم که این را اصلاح و درست کنند، کلا لایحه در مبانی خود یک سری سستیها و مشکلاتی دارد که جمع کردن آن سخت است و سنگ بنای آن درست نیست.
در حالی که لایحه حجاب و عفاف به نتیجه نرسید است و فراجا زیر نظر وزارت کشور اقدام به اجرای «طرح نور» میکند، این امکان وجود دارد که در روز جمعه در انتخابات صداوسیما خانمهایی کم حجاب و یا بی حجاب را نشان دهد. آیا این اقدامات دوگانه مسئولان نیست؟
این رفتارهای دوگانه به نظر من بازی با ارزشهای دینی است و این نوع رفتارها نه تنها دین مردم را تقویت نمیکند، بلکه پایههای آن را سست میکند و دینباوری را در جامعه تضعیف میکند. این نوع برخورد با یک ارزش و یک موضوع شرعی به نظر من یک بههم ریختگی ذهنی را حداقل در جوانان ایجاد میکند که درست کردن آنکار آسانی نیست. در حوزه ارزشها و مسائل دینی، دینداری و دین باوری نگاه مکانیکی قانونگذاری جواب نمیدهد که هیچ، بلکه اثر عکس نیز خواهد داشت. اما برای یک زندگی اجتماعی و یک زیست عفیفانه که اجماع عمومی و ملی برای آن فراهم است می توان قانون نوشت و اجرا کرد.
آیا قرار است در هفته آخر مجلس یازدهم از طرح صیانت صحبتی شود؟
من چیزی نشنیدهام، صحبت طرح صیانت نمیتواند مطرح شود، چون دو سال قبل آخرین جلسه طرح صیانت گذاشته شد و به نتیجهای نرسید و تمام شده است و بعد از آن جلسه رسمی نداشت؛ چون طبق آییننامه آن باید پخش علنی میشد و همه مردم هم در جریان قرار میگرفتند که چه تصمیمی میگیرند که این اتفاق هم نیفتاده و من دلیلی نمیبینم که آن را مطرح کنند، و آخرین تصمیم این کمیسیون برای تصویب کلیات در یک جلسه غیرقانونی و خلاف آئین نامه بود که آن هم بعد از تذکر بنده رسما منتفی شد. و دیگر بعد از آن هیچ اتفاقی بهطور رسمی برای آن نیفتاد.
خیلیها تلاش کردند و جلساتی را گذاشتند، ولی هیچ جلسهای به حد نصاب نرسیده بود. هیچ جلسهای مطابق آییننامه داخلی کمیسیون مشترک که پخش مستقیم از الزامات اساسی آن است، اتفاق نیفتاده. پس بنابراین، کسی نمیتواند بگوید که در این کمیسیون تصمیمی گرفته شده که تازه آن را هم به صحن بیاورد و برای مدت زمان آن رای بگیرد.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904046